2
آخرین خبرها
شنبه 10 تير 1396


نقدینه- بازاریابی آنلاین، مقوله‌ای به نظر نمی‌رسد که محتاج تدوین آئین‌نامه در بالاترین سطح صنعت بیمه باشد. این موضوع تا حدود زیادی به بسترهای IT شرکتهای بیمه و استراتژی‌های بازاریابی آنها بستگی دارد و چنانچه استراتژی بازاریابی یک شرکت به این سمت برود، آئین‌نامه‌های موجود هیچ ممنوعیتی برای آن ندارند.

به گزارش پایگاه خبری نقدینه، در پی تدوین آئین نامه پیشنهادی بیمه مرکزی در خصوص بازاریابی محصولات بیمه ای بصورت آنلاین و انتشار گزارش رسانه ریسک نیوز با عنوان "آیین نامه بازار یابی آنلاین محصولات بیمه ای ، چالش ها و خطرات / ثالث فروشان در خطرند " http://risknews.ir/news/118510/، علی فرزین بیلندی ، کارشناس و فعال صنعت بیمه و مدیر بیمه‌های عمر و مستمری بیمه البرز یادداشتی را برای این رسانه ارسال کرد که در پی می آید:
هر چند که تا متن آئین‌نامه نباشد، نمی‌توان در مورد آن قضاوت درستی کرد، ولی براساس فحوای به دست آمده از لابلای مطالب این مقاله، می‌توان برداشت‌هائي داشت که نکاتی به شرح زیر در این رابطه عنوان می‌گردد:
اولاً بازاریابی آنلاین، مقوله‌ای به نظر نمی‌رسد که محتاج تدوین آئین‌نامه در بالاترین سطح صنعت بیمه باشد. این موضوع تا حدود زیادی به بسترهای IT شرکتهای بیمه و استراتژی‌های بازاریابی آنها بستگی دارد و چنانچه استراتژی بازاریابی یک شرکت به این سمت برود، آئین‌نامه‌های موجود هیچ ممنوعیتی برای آن ندارند.
ثانیاً برای کاهش هزینه‌های بیمه‌گر که ظاهراً به عنوان هدف این پیشنهاد مطرح شده است، آیا راه دیگری وجود ندارد؟ آیا ضرورتی ندارد که توجه به این گونه صرفه‌کاری‌ها معطوف به درست اندازه‌گیری کردن نرخ‌های فنی ریسک‌ها که ابتدائاً باعث خسران بیمه‌گر و سرانجام هم خسران جامعه می‌گردند، نیز باشد؟ همه می‌دانیم که در شرکتهای بیمه، هزینه‌های فروش حکم هزینه‌های مستقیم تولید را دارند و وقوع این هزینه مقدم و لازمه کسب درآمد شرکت است. چگونه می‌توان هزینه‌های مستقیم تولید را بدون از دست دادن کیفیت محصول تولید شده، حذف کرد و یا کاهش داد.
ثالثاً اگر در مواردی یک بیمه‌گر مبتکر و خلاق اقدام به بازاریابی به اصطلاح آنلاین کرد، ظرفیت آئین‌نامه‌های فعلی اجازه می‌دهند که از حداکثر کارمزدهای مقرر شده در آئین‌نامه‌ها مقداری کمتر به فروش‌های صورت گرفته در این شکل اختصاص دهد و به این طریق مدیریت هزینه نیز داشته باشد.
رابعاً اگر بپذیریم که شبکه فروش نیز همانند دیگر اجزای شرکتهای بیمه نیاز به بازسازی دارند، چرا به ریشه‌ها و فلسفه‌های قدیمی ایجاد آنها کمتر نگاه می‌اندازیم. کافی است که صنعت بیمه از خود بپرسد که چرا بیمه نیاز به نماینده دارد حال آنکه بسیاری از موسسات مالی یا اصلاً چنین نیازی ندارند و یا اینکه اگر دارند خیلی کمتر از بیمه است. نگاه به این مقوله از این زاویه نشان خواهد داد که نیاز جامعه به تقویت فرهنگ بیمه و ترویج آن، بن مایه استفاده از شبکه فروش بوده است.
به عبارت دیگر، رسالت شبکه فروش، فرهنگ‌سازی کردن بیمه در جامعه است و از آنجا که صنعت بیمه یک صنعت پرمقررات بوده و محصولات بیمه‌ای هم پیوسته تغییر می‌کنند، نیاز صنعت بیمه به نیروی فرهنگ‌ساز تمامی ندارد. در واقع بهتر است به جای شبکه فروش، از اصطلاح «شبکه فرهنگ‌ساز» نام برده شده و کارمزد پرداختی به آنان اجرت فعالیت‌های فرهنگ‌سازی و آموزشی آنان به جامعه تببین گردد.
خامساً حذف نیروهای فروش به منزله مرگ صنعت است. به این بیندیشیم که نیروهای فروش هم جزئی از بدنه موسسات بیمه هستند که حقوق خود را به شکل کارمزد دریافت می‌کنند. در جذب آنها همانند جذب کارشناسان شرکت حساسیت داشته و از مدیریت و توجه به خواسته‌ها و مشکلات آنها غفلت نکنیم. بپذیریم که رفتار صنعت باعث حذف بخش قابل توجهی از نمایندگانی شده است که برای حرفه خود شرافت و اصول اخلاقی و آئین رفتار حرفه‌ای قائل بوده‌اند.

<###dynamic-0###>

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری نقدینه است.