2
آخرین خبرها
چهارشنبه 10 دى 1393


نقدینه- پس اندازی برای آینده، تضمین سود، اطمینان از تامین نیازهای مالی برای پیری، سرمایه گذاری بدون ریسک و.... تنها نمونه های کوچکی از اهداف صنعت بیمه محسوب می شود که در اذهان عمومی وارد و شکل گرفته است. اما صنعت بیمه در ایران سکه ای شده است با دو رو.

تخلفات و تقلب های گسترده مالی، فروش اموال مازاد، کاهش سرمایه، روند نزولی فروش پورتفوی های گروهی، افزایش ضریب خسارت ها در برخی از رشته ها نظیر شخص ثالث و درمان و... همگی  از روزهای سخت صنعت بیمه  کشور حکایت دارد.

فریدون صفرخانلو مدیرعامل پیشین شرکت بیمه سینا در این زمینه گفت: نگاهی گذارا به فهرست و اسامی هیات مدیره  اکثر شرکت های بیمه ای، درمی یابید که هیچکدام  از شرکت ها آیین نامه "موظف بودن حداقل سه نفر از اعضای هیات مدیره" را رعایت نکرده اند و اکثر سهامدارانشان حتی سابقه فعالیت بیمه ای هم  ندارند. این خط مشی که اکنون  اکثر شرکت های بیمه اجرا می کنند را همین مدیران تدوین کرده اند. پس با ادامه این شیوه مدیریت و نظارت، احتمال سقوط صنعت بیمه  ایران چندان دور از انتظار  نخواهد بود.

مشروح گفت و گوی  پایگاه خبری نقدینه را  با فریدون صفرخانلو در ادامه می خوانید.

 در سال جاری شاهد ارائه آمارهایی از سوی شرکت های بیمه ای مبنی بر نبود و کاهش سرمایه بودیم. چرا صنعت بیمه در شاخص  حرکتی خود روندی نزولی را پیش رو گرفته است؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود که صنعت بیمه ملی شد و شرکت هایی همچون ایران، البرز، دانا، آسیا به عنوان فعالان این صنعت درصدد برآمدند تا در قالب مدیریتی  دولتی به مردم خدمات ارائه دهند.  در آن زمان تصمیم بر این بود که شرکت های بیمه ای به صورت مسالمت آمیز و البته  تحت نظارت دولت ، فعالیت کنند. اما ماجرا از آنجا شروع  شد که شرکت های بیمه ای یادشده، خصوصی شدند و سهامداران  بخش خصوصی  را  در بدنه مدیریتی خود پذیرفتند.  از سویی دیگر نیروی انسانی  کارآمد در این شرکت ها به کنار گذاشته شد و برای تربیت این نیرو هیچ اقدامی صورت نگرفت.  در عین حال برداشتن تعرفه ها به شکل یکسان نیز در صنعت بیمه ایجاد بحران کرد. البته صنعت بیمه با چالشی دیگر از نوع مدیریتی همچنان دست به گریبان است و آن  را می توان ورود سهامداران به  بدنه تصمیم گیران دانست. به طوری که سهامداران  این شرکت ها با زاویه دید سود محورشان، خواهان اخذ بیشترین سود از این بازار بوده و با برداشتن تعرفه های یکسان، بزرگ ترین ضربه را به صنعت بیمه   کشورمان وارد کردند.

این تعرفه گذاری ها علاوه بر ایجاد هرج و مرج در شیوه مدیریت، چه زیانی دیگر را به صنعت بیمه کشورمان وارد کرد؟

  زمانی که زوایه دید مدیریت، سود اشخاص و سهامداران قرار بگیرد؛ پس هرگز نمی توان زمانی را برای شناسایی نیاز بازار و مردم صرف کرد و نمی شود خدماتی ارائه داد که مشتری را به صورت پایدار برای خود نگه داشت. زمانی نه چندان دور،  پورتفوی های  اتومبیل برای شرکت های بیمه ای اشتانتیون به شمار می رفت و درآمد اصلی  این شرکت ها از فروش بیمه نامه هایی همچون کشتی، باربری و... بود. اما اکنون شاهد هستیم حدود 50 درصد فروش شرکت های بیمه ای مربوط به رشته اتومبیل  است زیرا سهل الوصل است و همچنین  کشف قیمت ان سخت و پیچیده نیست. پس مدیریت  امروز صنعت بیمه تصمیم می گیرد برای دریافت سود  آسان و زود هنگام به تقویت نرخ فروش پورتفوی اتومبیل روی آورد و بقیه رشته ها به حاشیه بروند. از این رو است که تعرفه های گوناگون  امروز منجر به آن شده تا ورودی و خروجی نقدینگی همگون نباشد و شرکت های بیمه مجبور شوند تا برای تامین سرمایه دست به کارهایی غیر قانونی بزنند.

شما در سخنان خود به نوع مدیریت شرکت های بیمه نیز انتقاد داشتید در این باره بیشتر توضیح دهید؟

 تغییر مکرر روسای بیمه مرکزی عاملی شد تا این رویکرد نیز به دیگر سازمان ها و شرکت های مربوطه  بیمه ای رسوخ کند و حتی انتصاب مدیران، از منظر سیاسی دیده شود. به عنوان مثال دلیلی ندارد که بیمه  دولتی ایران در انتصاب مدیران خود اختیار نداشته باشد و مدیران از سوی دیگر نهادها انتخاب شوند. بیمه ای که دولتی است باید تفکرش هم دولتی باشد و قوانین دولتی نیز در آن اجرا شود.  اما امروز شاهد هستیم حدود 60 درصد از قوانین این شرکت بیمه از همان دست قوانین بخش خصوصی است که منفعت سهامداران را تامین می کند. بر این اساس ، حاکمیت  و اجرای این نگرش منجر به آن شده است تا  قوانین دیگر سازمان ها نیز به قوانین صنعت بیمه رسوخ کند و فعالیت و اهداف این صنعت از مسیر خارج شود. بحث دیات، قوانین وزارت بهداشت، مباحث مربوط به مالیات بر ارزش افزوده و... همگی قوانین صنعت بیمه را از رویکردی علمی دور کرده و از همه مهم تر به خروج  نقدینگی  شرکت ها منجر شده است. متاسفانه در چند سال اخیر نتوانسته ایم میان شرکت های دولتی و خصوصی و تفکر دولتی و بخش خصوصی خط کشی کنیم و ادغام این دو آسیب های بسیاری را به شرکت هایی همچون ایران وارد کرده است  به طوری که شرکت بیمه ایران در سال گذشته 1500 میلیارد تومان اعلام ضرر کرد  به عبارت دیگر سوء مدیریت  بود که این ضرر را برای صنعت بیمه ایران به ارمغان آورد.

 

نقش بیمه مرکزی را در ایجاد ضرر شرکت های بیمه ای چگونه ارزیابی می کنید؟

قطعا یکی از عمده دلایل روزگار  امروز صنعت بیمه را می توان نبود نظارت کافی بیمه مرکزی دانست.  به عنوان مثال  در آیین نامه 6/40 بیمه مرکزی ، حداقل سه نفر از اعضای هیات مدیره باید موظف باشند. اما  شما با یک نگاهی گذارا به فهرست و اسامی هیات مدیره  اکثر شرکت های بیمه ای، درمی یابید که هیچکدام  از شرکت ها این آیین نامه را رعایت نکرده اند و اکثر سهامدارانشان حتی سابقه فعالیت بیمه ای هم  ندارند. این خط مشی که اکنون  اکثر شرکت های بیمه اجرا می کنند را همین مدیران تدوین کرده اند. پس با ادامه این شیوه مدیریت و نظارت، احتمال سقوط صنعت بیمه  ایران چندان دور از انتظار  نخواهد بود. اکنون سوالی دیگر پیش می آید که متاسفانه برای من بدون جواب است. علاوه بر بیمه مرکزی در بحث نظارت، پس سندیکا و انجمن های بیمه ای چه می کنند؟  چرا باید صنعت بانکداری در ایران تا این حد منسجم و هماهنگ باشد ولی صنعت بیمه  کشورمان نه؟  چرا باید صاحبان شرکت های بیمه ای از ورشکستگی و اعلام ضرر شرکت بیمه ای دیگر خوشحال شوند و بگویند یک رقیب از گردونه خارج شد؟ این مدیران با این شیوه از مدیریت شان آگاه نیستند که این روز نیز برای آنان نزدیک است زیرا به کسب سود در زمان  کوتاه نگاه  می کنند و از قوانین برای کسب منافع شخصی  خود استفاده دارند.

برای برون رفت صنعت بیمه از این شرایط چه پیشنهادی دارید؟

بازنگری قوانین و نظارت بر اجرای صحیح آنها در سلامت صنعت بیمه موثر  است. به همین منظور می توان از دیگر قوای سه گانه کمک گرفت.  اعضای هیات مدیره نیز این نکته را فراموش نکنند که نباید حامی سرمایه گذار باشند، بلکه باید با رعایت قوانین و اجرای صحیح آنها از صنعت  بیمه و مردم که  اصلی ترین سهامدارانش به شمار می روند؛  حمایت کنند تا بتوان مدت زمان  پایداری آورده و سود را در شرکت ها افزایش داد.

گفت و گو از: ندا فتاحی

 

<###dynamic-0###>

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری نقدینه است.